تحلیل فیلم عشق
به کارگردانی : کریشتوف کیشلوفسکی
عاشق در سر میسوزد و در دست یخ میزند. تردید نمیکند در تکه تکه شدن اگر که بداند یک تکهاش، چون تکه چوبی رها شده در موجهای وحشی، به آرامی به پای معشوقهاش میخورد و چیزی را به اندازهی یک سکانس کوتاه داغ در دلش شعلهور میکند. عاشق، مریضِ نشانه است، مریض یخ زدن و ذوب شدن.
مریض دیدن زندگی معشوقهاش از حفرههای ریزِ روزمرگی. عشق یک فیلم کوتاه تمام نشدنیست. مثل فیلم کوتاهی درباره عشق جناب کیشلوفسکی. این فیلم را ببینید، بسوزید و یخبزنید.
سارا شعبانیان
تحلیل فیلم ناگهان درخت
به نویسندگی و کارگردانی صفی یزدانیان
زندگی فرهاد زندگی معمولی نیست و بدبیاریهایی که میآورد از جنس آشنایی نیستند ولی باید اعتراف کرد که دور از ذهن هم نیستند. دستگیری بیدلیل یک فرد و سالها آب خنک خوردن در اوایل دهه شصت، چیزی نبوده که نتوان آن را با واقعیت همخوان دانست.
فیلم ناگهان درخت به اتمسفر نوستالژی توجه ویژه دارد
انکار زمان دردناک فعلی، نوستالژی یک جور فرار است، فرار از دردهای امروز. بسیاری آدمیان شیفته و تشنه روزگار از دست رفته و هر آن چه که نسبتی بدان داشته باشد، هستند. این ها خودآگاهانه و نیمه خودآگاهانه از اکنون میگریزند تا به گذشتههای رویایی آرمانی ساختهشان پناه برند. غار تنهایی اینگونه آدمیان شیفته و دلبسته روزگار خوش از دست رفته، گذشتهای است که میتواند در گذر وسواس، به عادتی تکرار پذیر و خیالبافی رویاگونه منجر شود که تاوانش از دست دادن واقعیت حاضر است. آدمیانی همچون شخصیتهای افسرده، درخودمانده و تنهاییگزین و عزلت نشین که درد دارند، درد بازگشت، درد گذشته. دردی لذتبخش که گونهای از دلتنگی برخاسته از دوری طولانی از زادگاه و دوران است؛ يک احساس درونی تلخ و شيرين به اشيا، اشخاص و ایستارهای گذشته و از دست رفته.
سارا شعبانیان
عالی بود ممنونم
ار تحلیل عالی فیلم متشکرم
بسیار عالی بود ❤️
ممنونم از تحليل فيلم و ادراك درستي از #نوستالژي
درك درستي از #نوستالژي ارائه شده. ممنونم