احساس شرم و اضطراب اجتماعی: نقش میانجی خودارزیابی منفی از عملکرد اجتماعی
اضطراب اجتماعی، یکی از شایعترین اختلالات روان پزشکی مزمن و نیز شایعترین اختلال اضطرابی شناخته شده است.
که نشانگر ترس آشکار و پیوسته از موقعیت های اجتماعی یا عملکردی بوده و از این باور فرد ناشی می شود که در این موقعیت ها وی به طرز خجالت آور یا تحقیرآمیزی رفتار خواهد کرد. این افراد، از ارزیابی منفی دیگران نسبت به خود و یا انجام عملی که باعث شرمندگی شود، بیمناک هستند.
پژوهش ها نشان داده اند که ارزیابی منفی از خود، هراس از ارزیابی دیگران و اجتناب از موقعیت های ارزیابی و انتظار اینکه دیگران از فرد ارزیابی منفی داشته باشند، از بارزترین خصیصه های اضطراب اجتماعی به شمار می روند.

به نظر می رسد احساس شرم با اضطراب اجتماعی رابطه داشته باشد.
(اسکارفِستین، مارینو و بیدِل، 2010؛ اِروزکان، 2009 ،نقل از برنا و سواری، 1389 )دریافتند که احساس شرم، پیشبینی کننده اضطراب اجتماعی است. زیمباردو (2000 )بر این باور است که احساس شرم، احتیاط مفرط در روابط بین فردی است، بویژه افراد کمرو از ابراز وجود میهراسند، درباره شیوه واکنش دیگران به خود بسیار حساسند و به سرعت دستپاچه می شوند و نشانه های جسمانی اضطراب مانند افزایش ضربان قلب، سرخ شدن چهره و ناراحتی معده را تجربه می کنند.
همچنین، بررسی حسنوند عموزاده (1391 )نشان داد احساس شرم با اضطراب اجتماعی رابطه مثبت دارد. از سویی، افراد کمرو به نظر پازولو ترس از ارزیابی منفی دارند که این ویژگی در افراد دارای اضطراب اجتماعی نیز دیده می شود.
با این حال رابطۀ بین احساس شرم و اضطراب اجتماعی به شدت نامشخص است و مطالعات اندکی که در این زمینه وجود دارد، دال بر این مدعاست.
1391 .)
درباره ی نقش پشیمانی، خودتردیدی و افسردگی در خود انتقادی بخوانید
پژوهشگران دربارۀ رابطۀ احساس شرم و اضطراب اجتماعی چهار فرضیۀ متفاوت عنوان کرده اند؛ یک فرضیه این است که این دو در اساس مشابهند.
در این راستا، به اعتقاد راپی (1998 ،)نقل از میرزایی، عبداللهی و شاهلقیان )1392 )اصطلاحات استفاده شده برای احساس شرم شامل اضطراب اجتماعی و اختلال شخصیت اجتنابی است که همه به یک موضوع اشاره دارند.
فرضیۀ دوم مطرح می کند که این دو در اساس با هم متفاوتند.

در این ارتباط، (کاردوسی، 1999 ،نقل از میرزایی و همکاران، 1392 )بیان می کند که احساس شرم یک اختلال روانی نیست و فقط یک جنبۀ شخصیت است که در راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی مطرح نشده است.
فرضیۀ سوم، اضطراب اجتماعی را شکل افراطی احساس شرم می داند.

در نظر مارشال و لیپست (1994 )و مک نیل )2001 )احساس شرم و اضطراب اجتماعی دو سر یک پیوستار هستند.
فرضیۀ چهارم که توسط(اشنیِر و هکلمن، 1995 ،نقل از میرزایی و همکاران، 1392 )مطرح شد، احساس شرم را یک طبقه ناهمگون از اضطراب اجتماعی که ممکن است با موارد خفیف همپوشانی داشته باشد، در نظر می گیرد.
طرفداران این فرضیه معتقدند برخلاف اضطراب اجتماعی، احساس شرم یک اختلال روانشناختی نیست؛ بلکه یک رگۀ شخصیتی است که با رفتارهای اضطرابی و اجتنابی خفیف در موقعیتهای اجتماعی همراه است، رفتارهایی که پیامدهای منفی دارند.
نوشته ی: سیده آرزو کاظمی
تورج هاشمی و نعیمه ماشینچی عباسی